by : x-themes

 

To be honest with you

I don't have the words to make you feel better

but I do have the arms to give you a hug

ears to listen to whatever you want to talk about

and I have a heart

a heart that's aching to see you smile again

 


†ɢα'§ : <-TagName->
برچسب:, |- مبهم -|

 


†ɢα'§ : <-TagName->
برچسب:, |- مبهم -|

 

U r my best friend

&

I love U

 


†ɢα'§ : <-TagName->
برچسب:, |- مبهم -|

 بهـ نامـ او

حرفـ از رفتنـ می زنی

نمی گویمـ حرفی نیستـ

اتفاقا" کلی حرفـ استـ

اما حرفـ منـ سر نرفتنتـ نیستـ

از اینجا برو

می بینمـ کهـ اینجا جای تو نیستـ

اینجا ظرفیتـ تو را ندارند

تو آنـ قدر بزرگی  کهـ درکتـ کهـ نمی کنند هیچـ

طردتـ همـ می کنند

دستـ خودمـ نیستـ مثالـ هایمـ زیادی علمی استـ

اما تو درستـ همانند امواجـ فراصوتـ می مانی

آنـ قدر بزرگی کهـ درکـ نمی شوی

اگر جای تو بودمـ

هزارانـ هزار بار بریدهـ بودمـ

از اینجا برو

جسمـ و روحتـ آنـ قدر خستهـ اند کهـ دیگر تابـ نمی آورند

نمی دانمـ چرا همینـ طور کهـ مینویسمـ اشکـ هایمـ سراریز می شوند

دلمـ میخواهد فریاد بزند

اما نمیگویمـ اینجا بمانـ

اینجا کهـ بمانی فقط درد می کشی و درد

و دلمـ رضا نمی دهد بهـ عذابـ کشیدنتـ

خندهـ های خودتـ را همـ باور نکنـ

میدانمـ کهـ بهانهـ ای بیشـ نیستـ

گاهی آدمـ ناچار می شود دلشـ را خوشـ کند

اما اینـ ها فقط بهانهـ اند

از اینجا برو

کهـ رها شوی از درد

اما از پیشـ منـ باشـ!

دلمـ عجیبـ تمنا می کند تو را

کاشـ تمامـ شود درد هایتـ!


†ɢα'§ : <-TagName->
برچسب:, |- مبهم -|

آهنگی کهـ رو وبمهـ آهنگـ مترسکـ مازیار فلاحیهـ...

خیلی دوسشـ دارمـ

مخصوصا" اینـ تیکهـ شو:

منمـ اونـ مترسکی کهـ

شدمـ عاشقـ کلاغا

واسهـ منـ ابد بردیدند

میونـ حصار باغا

آخهـ اینـ صورتـ زشتو

کی بهـ منـ دادهـ خدایا

آدما رو دوستـ ندارمـ

عاشقـ شمامـ کلاغا


†ɢα'§ : <-TagName->
برچسب:, |- مبهم -|

بهـ نامـ او

توی اینـ پستمـ میخوامـ بی خیالـ قید و بند قلممـ شمـ

میخوامـ یهـ ذرهـ راحتـ تر بگمـ

میخوامـ اصلا" بهـ خودمـ بگمـ:

اووووووووووووو هویییییییییییییی!

می خوامـ بگمـ: ای جونمی!

لذا پیشاپیشـ پوزشـ می طلبمـ

ای جونمـ قربونتـ برمـ کهـ اینقدر ماهی

قربونتـ برمـ کهـ تو لباسـ های خوشگلتـ اینقدر جیگر میشی

قربونتـ برمـ کهـ اینـ قدر ...

بی خیالـ اینجوری ننویسمـ بهترهـ!

حسمـ میگهـ بخوامـ بهـ قلممـ رو بدمـ ب ناکجا آباد میرهـ

خبـ کانالـ عوضـ....

همونـ حرفامـ رو ترجمهـ می کنمـ

و خلاصهـ می کنمـ در دو جملهـ:

نمیدانمـ چهـ سری در وجودتـ نهفتهـ شدهـ استـ

دیوانهـ کنندهـ ای ماهـ منـ

همینـ برای توصیفتـ کافی استـ


†ɢα'§ : <-TagName->
برچسب:, |- مبهم -|

بهـ نامـ او

زمانـ زیادی استـ کهـ سوتـ کور استـ

اینجا نبودنـ چقدر زیاد می گذرد

چهـ دلمـ تنگـ شدهـ برای اینجا

خانهـ دو نفرهـ ی مانـ

جایی کهـ منمـ و منمـ و تو و تو

تمامـ اینـ خانهـ بوی تو را میدهد

بوی خیالـ تو را

تمام اینجا

رنگـ تو را دارد

تمامـ رنگی تمامـ رنگی

و سیاهـ موهایتـ

در امتداد کرانهـ ی شبی استـ

کهـ مرا بهـ ستارهـ چشمانتـ می رساند

چهـ می کند اینـ چشمها با منـ

خدا نکند کهـ ببارد

بارانـ چشمـ هایتـ

نهـ گویا باران کهـ گداختهـ های آتشی استـ

کهـ تمامـ جانمـ را بهـ آتشـ می کشد

فدای اینـ دو چشمـ تبـ دار

نبینمـ کهـ بارانی شود...


†ɢα'§ : <-TagName->
برچسب:, |- مبهم -|

ϰ-†нêmê§